نسبت باسوادي از مهمترين شاخص ­هاي توسعه يافتگي كشورها مي­ باشد. تعميم سوادآموزي و هدف آموزش اشتغال حداقل تا سطح ابتدايي براي همه در سطح بين­ المللي و ملي در نيم قرن اخير به طور فزاينده ­اي مورد تاكيد بوده و ابعاد جديدي به رابطه جمعيت و آموزش بخشيده است. 

     بررسي آمار و اطلاعات موجود در كشور روشنگر اين واقعيت است كه در سال‌هاي اخير تعداد باسوادان به طور قابل ملاحظه‌اي افزايش پيدا كرده است و ميزان بيسوادي پايين آمده است. اما هنوز درصدي از جمعيت بي­ سواد هستند و  مي­ بايست براي اين گروه از جمعيت كه تعدادشان هم كم نيست برنامه ريزي نمود.

نسبت باسوادی در ايران طي نيم قرن اخير افزايش چشمگيري داشته است. اين نسبت از 15/1 درصد در سال 1335 به مقدار 87/6 درصد درسال 1395 افزايش يافته است. هرچند كه اين افزايش براي زنان به مراتب بيشتر از مردان بوده است اما هنوز نسبت باسوادي مردان در سطح بالاتري از نسبت باسوادي زنان قرار دارد.  

نمودار ذيل ساختار بيسوادي جمعيت ايران را در سال 1395 نشان مي‌دهد به طوري كه مشاهده مي شود در سنين كمتر از 20 سال علاوه بر تعداد كم جمعيت بي­ سواد، فاصله بين مرد و زن نيز كمتر شده است. همچنين بيشترين جمعيت بي­ سواد مربوط به جمعيت 75 ساله و بيشتر مي‌باشد. در تحليل اين موضوع مي­ توان گفت در گذشته هنگامي كه خانوارها با محدوديت منابع مواجه مي‌شدند، در مورد فرستادن كودكان به مدرسه تصميم‌هاي متفاوتي مي­ گرفتند. خانوارها ارزش‌هاي تحصيلي متفاوتي براي دختران و پسران قائل بودند. دختران معمولاً محدوديت بيشتري براي دسترسي به تحصيل، به ويژه در مناطق روستايي روبرو بودند. اما در دهه­ هاي اخير كه آموزش پايه پذيرفته شده است و نرخ ثبت نام‌ افزايش يافته است، تعداد دختران و پسران در مقطع ابتدايي تقريباً برابر شده است.

بالا بودن جمعيت بي ­سواد در گروه سني اول به دليل گروه سني 6 ساله است كه هنوز تعدادي از آنها در مدرسه ثبت نام كرده‌اند. شايان ذكر است حدود 60 درصد جمعيت بيسواد در گروه سني 55 سال و بيشتر قرار گرفته­ اند.

+ نوشته شده توسط الهام فتحی در ۱۳۹۸/۰۲/۰۲ و ساعت 8 |

 

 

 

 

 

امروزه سرشماري و آمارگيري در اكثر كشورهاي جهان متداول است. کارسرشماري و آمارگيري با وجود دقتي كه در انجام آن به عمل مي‌آيد با نارسايي‌هايي همراه است و دشواري‌هايي را دربردارد. به گونه‌اي كه هنوز براي افرادي كه در عمليات ميداني و اجرايي آمارگيري‌هاي شركت مي‌نمايند، اين سؤال مطرح مي‌شود چرا بعد از گذشت 170 سال (زمان صدارت اميركبير) از نخستين سرشماري كه در شهر تهران صورت گرفت و مردم از ترس پرداخت ماليات به دشت وكوه پناه بردند و از ديدگان مأموران آمارگيري پنهان شدند، هنوز هم اين وضعيت در بسياري از موارد ملاحظه مي‌شود. در مجموع به نظر مي‌رسد عدم شناخت كافي و آگاهي كم آحاد جامعه نسبت به آمار و آمارگيري، وظايف و اهداف مراكز آماری از جمله مرکز آمار ايران از انجام آمارگيري‌ها و سرشماري‌ها و عدم اعتماد و اطمينان نسبت به کار آمارگيري و بي اعتمادي مردم نسبت به ساير ارگان‌هاي مختلف دولتي (نظير وزارت اقتصاد و امور دارايي، سازمان تأمين اجتماعي، شهرداري) و تداخل وظايف آنها با وظايف مراكز آماری از جمله بزرگترين مشكلات و ضعف‌هاي فرهنگ آماري در ميان اقشار مختلف جامعه به شمار مي‌آيد.


این مطلب در روزنامه ایران سه شنبه ۳ آبان۱۳۹۰ به شماره۴۹۲۲ منتشر شده است.به منظور مشاهده کامل این متن به لینک زیر مراجعه نمایید.

http://www.iran-newspaper.com/1390/8/3/Iran/4922/Page/8/?NewsID=164588

+ نوشته شده توسط الهام فتحی در ۱۳۹۰/۰۸/۱۵ و ساعت 10 |